سه‌شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۰ - ۰۵:۱۴
۰ نفر

مسئولان بانک مرکزی باید در برابر مردم به خاطر تصمیم‌هایی که اتخاذ می‌کنند، به‌طور کامل پاسخگو باشند؛ چه، مجزا کردن سیاست پولی از فشارهای سیاسی کوتاه‌مدت از دستیابی به نتایج مطلوب اقتصاد کلان و ثبات مالی، حمایت می‌کند.

بن برنانکی - رئیس فدرال رزرو آمریکا

وفاقی فراگیر میان سیاستگذاران، استادان دانشگاه و سایر ناظران آگاه در سراسر جهان پدید آمده است مبنی بر اینکه اهداف سیاست پولی باید توسط مقامات سیاسی بنا نهاده شود، اما اجرای سیاست پولی در پیگیری آن اهداف باید از کنترل سیاسی به دور باشد. برای دستیابی به ثبات قیمت و همچنین حداکثر اشتغال پایدار، سیاستگذاران پولی باید تلاش کنند اقتصاد را در طول زمان نسبت به نرخ رشد سازگارو با افزایش آن در ظرفیت تولیدی اصلی‌‌اش هدایت کنند. از آنجایی که سیاست پولی با وقفه زمانی قابل توجهی عمل می‌کند، دستیابی به این اهداف مستلزم این است که سیاستگذاران پولی دورنمای بلندمدت‌تری را در تصمیم‌گیری‌های خود لحاظ کنند.

سیاستگذاران در یک بانک مرکزی مستقل، با فراغ بال بیشتر برای دستیابی به بهترین نتایج ممکن اقتصادی در بلندمدت، به بهترین وجه قادر به رسیدن به چنین چشم‌اندازی خواهند بود. در مقابل، سیاستگذاران در بانک مرکزی که با تغییرات سیاسی کوتاه‌مدت مواجه هستند، ممکن است متحمل فشارهایی شوند که اقتصاد را به تحریک بیش از حد برای دستیابی به اهداف کوتاه‌مدت مربوط به تولید و اشتغال بیش از ظرفیت بالقوه اقتصاد وا دارند، چنین اهدافی ممکن است ابتدا مورد پسند عامه مردم باشد و در یک رقابت انتخاباتی مفید واقع شود، اما آنها دوامی ندارند و به زودی از بین می‌روند و به‌دنبال خود فقط فشارهای تورمی را باقی می‌گذارند که چشم‌اندازهای بلندمدت‌تر اقتصادی را بدتر می‌کنند. بنابراین، دخالت‌های سیاسی در سیاست پولی می‌تواند باعث به وجود آمدن چرخه‌های نامطلوب رونق و رکود اقتصادی شود که در نهایت به اقتصاد بی‌ثبات و تورم زیاد منتهی خواهد شد.

همچنین دخالت بی‌مورد سیاسی بر سیاست پولی می‌تواند به اعتبار سیاست مبارزه با تورم بانک مرکزی لطمه بزند و به تورمی بالاتر از حد متوسط و در نتیجه به اقتصاد کمتر مولد منجر شود. بانک‌های مرکزی علی‌القاعده متعهد به حفظ تورم در سطح پایین در بلندمدت هستند؛ اگر عموم مردم به چنین وعده‌ای اعتماد کنند، آنگاه تحقق وعده‌ حتمی خواهد بود، چرا که انتظارات تورمی پایین می‌آید و خانواده‌ها و بنگاه‌ها تقاضای خود را برای دستمزد‌ها و قیمت‌های بالا تعدیل می‌کنند. با این حال، یک بانک مرکزی که با نفوذ‌های سیاسی کوتاه‌مدت مواجه است، هرگاه که قول تورم پایین‌تر می‌دهد، احتمالاً قابل اعتماد نخواهد بود؛ چون عامه مردم متوجه این خطر هستند که سیاستگذاران پولی ممکن است تحت فشار، سیاست‌های توسعه‌ای کوتاه‌مدتی را اتخاذ کرده باشند که با ثبات قیمت بلندمدت همخوانی نداشته است.

وقتی بانک مرکزی قابل اعتماد نیست، جامعه انتظار تورم بالا را خواهد داشت و بنابراین خواهان افزایش سریع‌تر در دستمزد‌های اسمی و قیمت‌ها می‌شود. بنابراین، عدم استقلال بانک مرکزی می‌تواند به تورم بالاتر و انتظارات تورمی در بلند‌مدت منجر شود، بدون اینکه هیچ منفعت جبرانی در رابطه با تولید و اشتغال بیشتر داشته باشد.صریح بگویم، من به هیچ وجه از استقلال بی‌قید و شرط بانک مرکزی طرفداری نمی‌کنم؛ اول، برای اینکه استقلال در سیاست آن از لحاظ دمکراتیک دارای مشروعیت باشد، بانک مرکزی باید در برابر جامعه به خاطر اقداماتش پاسخگو باشد. اهداف سیاستی باید توسط دولت طرح‌یزی شود نه توسط خود بانک مرکزی و بانک مرکزی باید مرتب نشان دهد که به‌طور مناسب دارد اهداف تعیین‌شده را دنبال می‌کند. بانک مرکزی به نوبه خود برای نشان دادن پایبندی به تعهد‌اتش لازم است که نسبت به چشم‌ا‌نداز اقتصادی و راهبرد سیاستی‌‌اش شفاف باشد. دوم، استقلالی که برای اتخاذ سیاست پولی به بانک مرکزی داده شده نباید بدون مقدمه برای توسعه فعالیت‌های غیرپولی تعمیم یابد.

بن برنانکی
رئیس فدرال رزرو آمریکا

کد خبر 140135

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز